معرفی کارتون آنشرلی با موهای قرمز+دانلود تیراژ کارتون آنشرلی با موهای قرمز
آنشرلی با موهای قرمز انیمیشن بسیار معروفی می باشد که بر اساس کتابی با همین نام از Lucy Maud Montgomery ساخته شده است. کل این مجموعه بر روی شخصیت آنشرلی تمرکز دارد و ماجرا های مختلف زندگی او را روایت می کند. این مجموعه انیمیشن برای اولین بار در سال 1979 به نمایش در آمد و سپس به زبان های دیگر دنیا، از جمله زبان شیرین فارسی ترجمه شد. آنشرلی دختری یتیم بود که با سختی بزرگ شد. او فردی به شدت پر حرف و کنجکاو و البته با تخیل زیاد است. روزی، آن برای خانوم Marilla Cuthbert و آقای Mr. Matthew Cuthbert فرستاده می شود،(آنه شرلی دختر یتیمی است با موهای قرمز، که به طور اشتباهی به نزد “متیو” و “ماریلا کاتبرت” فرستاده شده است. ماریلا و متیو خواهر و برادر میانسالی هستند که مزرعهای به نام “گرین گیبلز” دارند و قصد داشتند پسری را به سرپرستی بگیرند که کمک حال آنها باشد، اما پرورشگاه به اشتباه آنه را به نزد آنها میفرستد و…) افرادی که در واقع درخواست یک پسر را برای سرپرستی داده بودند. خانوم ماریلا در ابتدا به شدت سوپرایز شد، چرا که قرار نبود دختری وارد خانه شود. اما پس از این که از گذشته بسیار غم انگیز آنشرلی با خبر شد، رفته رفته آن به عضوی فوق العاده در خانواده تبدیل شد. این انیمیشن توسط Isao Takahata کارگردانی شد که در کارنامه کاری اش آثاری مانند Heidi, Girl of the Alps و 3000 Leagues in Search of Mother را دارد. او بسیار پایبند به عناصر انیمیشن ای در این مجموعه بود و نتیجه آن مجموعه فوق العاده ای می باشد که برای سالیان متمادی در کشور های مختلف جهان بازپخش شد. پس از نمایش 50 قسمت مختلف، از زندگی آنشرلی این مجموعه به پایان می رسد، ولی افرادی که این انیمیشن را دیده اند خاطرات آن را تا مدتی طولانی به خاطر خواهند داشت. گرچه گرافیک این انیمیشن نسبت به انیمیشن های مدرن، دارای سطح پایین تری می باشد (به علت سال ساخت) اما کارگردانی بی نظیر و داستان بسیار زیبایی که در آن روایت می شود موجب ایجاد فضایی بی نظیر و منحصر به فرد برای بیننده می گردد.
کارتون خاطره انگیر و نوستالژیک مورچه و مورچه خوار با دوبله فارسیهمان طور که به یاد دارید داستان بر پایه دو شخصیت اصلی بنا شده است یک مورچه خوار آبی که همیشه در تلاش است تا چارلی مورچه قرمز رنگ خوش شانسی را که سوسیس می خواندش شکار کند. اولین سری این مجموعه در سال ۱۹۶۹ میلادی و 1347 شمسی عرضه شد و تا سال ۱۹۷۱ میلادی 1349 شمسی در قالب ۱۷ داستان کوتاه به نمایش در آمد. کارتون خاطره انگیز مورچه و مورچه خوار برای اولین بار در اواخر دهه 50 از صدا و سیمای ایران پخش شد
به تیتراژ کارتون مورچه و مورچه خوار آنلاین گوش دهید
کارتون مدرسه موشها بخشی از یک جُنگ بود، یک جُنگ ۱۱–۱۰ قسمتی که سال ۶۰ پخش میشد و قرار بود بچهها را تشویق کند که مدرسه بروند. این برنامه عروسکی را مرضیه برومند کارگردانی و از عروسکگردانان و صداپیشگانی نظیر ایرج طهماسب، حمید جبلی و فاطمه معتمد آریا استفاده کرد. به علت استقبال زیاد مردم سری دوم مدرسه موشها در ۱۰۴ قسمت ساخته و به نمایش گذاشته شد و آخرین قسمت آن در سال ۶۳ جمعه ظهرها به نمایش گذاشته شد. سال ۶۳ در دوره اوج سریال مدرسه موشها، شهر موشها ساخته شد و در سال ۱۳۶۴ به نمایش گذاشته شد.
دُم باریک: موشموشکِ من، می خوره غُصه، که نمیتونه بره مدرسه. گوشدراز: دیوو، دیوو، دارم میشنوم. صدای پای یک موشِ بزرگ را میشنوم. معلم: بنشینید بچه موشهای عزیز! خوشخواب: من کیام؟ اینجا کجاست؟
کارتون هادی و هدی نام مجموعهٔ عروسکی است که در دههٔ ۶۰ از شبکه ی دو سیما در قالب برنامه ی کودک پخش شد. اولین قسمت این مجموعه ی کارتونی در سال ۱۳۶۴ از شبکه دوم سیما به روی آنتن رفت. این مجموعه در کشور عزیمون تولید شده است. کارگردانی این مجموعه را اردشیر کشاورزی بر عهده داشت. هر مجموعه با آهنگی شروع میشد که دارای ترانه کودکانه بود. عروسکا! عروسکا! / کجایید؟ / مادربزرگ! / هادی! هدی! /بیایید بیایید (عروسکها جواب می دادن) عروسکای خوبیم / از نخ و میخ و چوبیم / عروسکای خوبیم / از نخ و میخ و چوبیم پدر کجاست؟ (یک توپ میخورد توی سر پدر) / من اینجام مادر کجاست؟ (یک ماهی تابه در دستش بود)/ همینجام عروسکای نازیم / قصه رو ما میسازیم / عروسکای نازیم / قصه رو ما میسازیم بیایید بیاید / سلام سلام / راستی خودمم آق بابام / عروسکای قصهایم / نون و پنیر و پستهایم
کارتون دیجیمون سری اول در سال 1999 میلادی 1378 شمسی تولید شده است. عنوان «دیجیمون» از ترکیب دو کلمه ی دیجیتال و مونستر به معنی هیولا ساخته شده است. دیجیمونها هیولاهای دیجیتالی هستند که در دنیای دیجتالی زندگی میکنند، یک جهان موازی که از شبکههای ارتباطی مختلف زمین سرچشمه گرفته است. این هیولاها قبل از تبدیل، موجودات دوست داشتنی جالبی هستند، مطابق با یک افسانه، روزی قدرت تاریکی، دنیای دیجیمونها را به خطر میاندازد و دیجیمونهای خوب را به دیجیمونهای بد تبدیل میکند. این افسانه میگوید تعدادی بچه از یک دنیای دیگر نزد دیجیمونها میآیند و وسایلی همراه خود دارند که با آن میتوانند دنیای دیجی را نجات دهند. آنها میتوانند کاری کنند که دیجیمونها تبدیل بشوند و تکامل پیدا کنند. درصورتیکه تاریکی از دنیای دیجیمونها خارج شود، دیگر این سرزمین به بچه ها احتیاجی نخواهد داشت و آنها میتوانند به دنیای خود بازگردند؛ بنابراین بچهها به دنبال مرکز نیروهای تاریکی میروند تا آنرا از دنیای دیجی بیرون کنند، اما دِویمون در آنجا قدرتهای تاریکی را به سمت خود فرامیخواند تا این بچههای مزاحم را از بین ببرد. در این میان یک مرد مرموز به نام گِنای، آنها را از طریق هولوگرام کمک میکند… خلاصه: چند بچه که در تعطیلات تابستانی به همراه سایر بچههای مدرسه به اردو رفته بودند، با یک حادثه از محل کمپ جدا شده و به یک دنیای دیگر منتقل میشوند: دنیای دیجیمونها…تایچی یاگامی (تای)، سورا تاکانوچی و یاماتو ایشیدا (مت) از کلاس پنجم، کوشیرو یاتسانی (ایزی) و میمی تاکیکارا از کلاس چهارم، تاکرو تاکاهیچی (تیکِی) از کلاس دوم و جویی کایدو از کلاس ششم ناگهان خود را در دنیای دیجی مییابند، درحالیکه هیچ اطلاعی از وجود چنین دنیایی نداشتند. آنها خیلی زود متوجه میشوند که از جانب موجودات عجیب و غریبی به آنجا فراخوانده شدهاند. این موجودات از بچهها میخواهند که برای مقابله با دیجیمونهای بد، به آنها کمک کنند. بچهها به این نتیجه میرسند که دیجیمونهای آنها با کمک نیروی فکر بچهها و استفادۀ به موقع از اشیاء دیجیتالی که دراختیار آنها قرار گرفته به قدرتی فراتر میرسند که حتی میتوانند تغییر شکل دهند و از آنها دفاع کنند